گرافیست یعنی
گرافیست یعنی دلهره شب ژوژمان ...
گرافیست یعنی بوی حلال رنگ ها و آب و قلم و تنالیته های رنگی و کاغذ اشتنباخ و پالت کثیف ...
گرافیست یعنی مغازه های لوازم التحریر و لیست وسایل مو...رد نیاز کارگاه تصویر سازی ..
گرافیست یعنی تخته شاسی، مداد، تیغ ، کاغذ آچهار، میز نور... خرده های نوک تیز کاغذ ...
گرافیست یعنی شب تا صبح بیداری ، گرسنگی و کار و موسیقی تا سپیده صبح ...
گرافیست یعنی چای چای چای ...
گرافیست یعنی کشیدن و حاشور زدن کوزه های قد و نیم قد ...
گرافیست یعنی کار گروهی و خش خش مداد ...
گرافیست یعنی انگیزه مخلوط کردن رنگ های روشن با تیره ... روپوش بلند رنگی ... لباس های دوست داشتنی لک دار ...
گرافیست یعنی کاغذ شطرنجی و پوستی ... یعنی اتود زدن ... براده های پاک کن ...
گرافیست یعنی گلایه از ناوارد بودن استاد ... از یدندگی هاش ...
گرافیست یعنی اس ام اس از طرف مخاطب خاصت وقتی تخته شاسی رو پاته ...
گرافیست یعنی انگیزه توضیح دادن و یاد دادن گرافیک به رشته های دیگه ...
گرافیست یعنی پُز دادن موسیقی و آزادی در کارگاه ...
گرافیست یعنی خونه نامرتب و بهم ریخته و رخت خواب پهن ...
گرافیست یعنی کار کردن با صدای تلویزیونی که بقیه دارن با هیجان نگاه می کنن ...
گرافیست یعنی خوابیدن یا کشیدن کاریکاتور استاد سر کلاس های عمومی ...
گرافیست یعنی کمردرد پای کامپیوتر و استرس بسته بودن مغازه پرینت رنگی ...
گرافیست یعنی دلهره بیکاری و بی پولی و ترس از فردا ...
گرافیست یعنی دستبند ، گردنبند، انگشتر عقیق ... لباس های ساده و هنری ...
گرافیست یعنی موسیقی ... کنار پنجره ... کنار نور مهتاب ... یه شمیم خُنک و مطبوع شبونه ...
گرافیست یعنی اشک های بی سر و صدا تو تنهایی ...
گرافیست یعنی حسرت عکاسی با یک دوربین و لنز حرفه ای در طبیعت ...
گرافیست یعنی رنگ دادن به دنیای بیرنگ و یکنواخت ماشینی ...
گرافیست یعنی احساس ... یعنی عشق ... یعنی زندگی ...
برگرفته از پیج: گرافیک باس
آفرین